پرسش : لطف کنید در مورد ابن عربی توصیه ای به ما بفرمایید؟ کلی کتاب خوندم ایشون رو طرد و تکفیر کردند با کلی منابع و فلسفه شیعی و کلی کتاب و افراد بزرگی مثل اقای قاضی که از ایشون حمایت کردند. بعضی ها از نامه امام به گورباچف که از ابن عربی حمایت کردند میگن.
بعضی ها میگویند ما فقط بخش که با فقه و فلسفه شیعی هماهنگی دارد میخوانیم. خب ابلیس هم خداوند حکیم و یگانگی خداوند را قبول دارد.
ایشان میگوید من رسول ص را دیدم و کتابی که نوشتم ایشان به من اموختن. یا میگن که خداوند را دیدم.
چظور دوگانگی این شخصیت عظیم رو باور کنیم؟
پاسخ :
پرسشگر گرامی قبل از پرداختن به پرسش شما مختصری از زندگینامه إبن عربی را ذکر کرده و در ادامه به پاسخ اصلی میپردازیم.نام اصلی إبن عربی، محمد حاتمی طائی است که در رمضان سال ۵۶۰ هجری قمری در مرسیه اندلس متولد شد. لقب او شیخ اکبر و مشهور به محیی الدین عربی از بزرگان صوفیه است. پدرش علی و جد اعلای او حاتم طائی است که به سخاوت مشهور بوده و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله او را ستوده است. پدر او، از فقها و محدثین و مشاهیر تصوف و از دوستان فیلسوف مشهور ابن رشد بود.ابن عربی، دوران کودکی را در خانواده ای گذراند که افراد آن به زهد و پارسایی و علم، شهرت داشتند. در هشت سالگی با خانواده به «اشبیلیه» پایتخت اندلس رفت و در آنجا به تحصیل علوم و معارف پرداخت تا جائی که به عنوان دبیر و کاتب حکومت شد. وی در همان جوانی به تصوف، گرایش پیدا کرد و با بسیاری از بزرگان صوفیه و مشایخ دیدار و با ابن رشد نیز ملاقات کرد. در میان بزرگان بیشتر به شیخ ابومدین مغربی ارادت داشت بطوری که او را از رجال غیب میدانست و تا سرحد امکان او را میستود. در همین دوران به سراسر اسپانیا و مغرب، تونس، مراکش، قونیه، انطاکیه سفر کرد و پس از آن به خاورمیانه رفت و از بیت المقدس، مکه، بغداد، حلب، و خلاصه آسیای صغیر دیدن کرد؛ سر انجام در شهر دمشق وارد شد و پس از سالها سفر و سیاحت، در آنجا مقیم شد و آنجا را مسکن خود قرار داد. در تمام این سفرها او به دیدن مشایخ طریق و عارفان بزرگ میرفت و با علما دیدار میکرد و استفاده معنوی از ایشان می برد. در همین سفرهایش بود که به تألیف آثاری کوتاه و بلند پرداخت و در دمشق، زمانی که مستقر شد آثار جاودان «فتوحات مکیه» و «فصوص الحکم» را تألیف کرد. إبن عربی آثار بسیاری از خود به جای گذاشته که در نامه ای حدود ۲۴۰ آثارش را ذکر می کند که به یادش مانده ولی محققان بیش از ۵۰۰ اثر و رساله را به او نسبت میدهند. موضوعات اصلی رسالات او، تصوف، عرفان و حالات و واردات قلبی است ولی در واقع تمام علوم دینی اعم از حدیث و تفسیر، سیره، فقه و همچنین علومی از قبیل علم کیمیا، جفر و نجوم و دیوان شعر را نیز در بر می گیرد. پس از نشر افکار و آراء و آثار ابن عربی، عده بسیاری در زمان حیاتش دور او جمع شدند و از او تعلیمات زیادی کسب کردند. مریدانی از او بهره ها بردند و تربیت شدند و این آثار و عقاید و افکار در عالم تسنن و در عالم تشیع رواج یافت. اگرچه در عالم تشیع همراه با مدح کنندگان بسیار، برخی از علمای شیعه افکار او را نپسندیدند و او را سنی متعصب خواندند و بعضی عرفا به دلیل بی پروا بودنش در افشای اسرار عرفانی از او کناره گرفتند، اما بزرگانی او را از محبین اهل بیت و شیعه خالص میدانند که همانطور که شیخ بهائی در کتاب اربعین میگوید: ابن عربی در محیطی سکونت داشت که سالها تحت تسلط بنی امیه و مرکز خلافت آنها بود، لذا او مجبور به تقیه شده است. علمای موافق هم هر کدام به نحوی در تأیید ابن عربی سخن گفته اند که او نمی توانسته عقاید حقه امامیه خود را اظهار کند. وفات وی در شب جمعه (۲۸ ربیع الاخر سال ۶۳۸ هجری قمری) در ۷۸ سالگی در دمشق بود. قبر او در خارج دمشق، نزدیک به صالحیه در حوالی کوه قاسیون می باشد که سالها بعد به دستور سلطان سلیم خان عثمانی در آن محل، مدرسه و مسجدی تأسیس شد و محل قبرش تعمیر گردید.اما در مورد شخصیت إبن عربی همانگونه که در شرح زندگینامه این شخصیت بزرگ عرفانی نیز بیان گردید، سخنان زیادی در رد و تکفیر و یا قبول و احترام وی مطرح گردیده است که این سخنان ضد و نقیض عوامل مختلفی میتواند داشته باشد که ما به چند عامل آن به صورت گذرا اشاره مینماییم:۱٫ همانطور که میدانید عرفان اسلامی نیز مانند سایر علوم دیگر در گذشت زمان تکامل یافته و شکل گرفته است؛ در یک تقسیم بندی اجمالی دوره های عرفان اسلامی به مرحله زمینه ها و جوانه ها، کمال و پختگی، بسط و گسترش و تنظیم، شکوفایی و پویایی و تحول و دگرگونی تقسیم مینمایند که خود مرحله آخر؛تحول و دگرگونی، به چهار دوره منشعب میشود که عبارت باشد از بنیان گذاران، تابعان رمز گشا، تابعان پویشگر و تابعان حکمت گرا؛ إبن عربی در حقیقت از جمله عارفانی است که باعث تحول و دگرگونی عرفان اسلامی در دوره آخر گشته و از جمله بنیان گذاران این دوره میباشد. عرفان با توجه به جنبه فرهنگی آن به دو قسم عرفان عملی و عرفان نظری تقسیم میشود؛ عرفان عملی در واقع ناظر بر سیر و سلوک عارف برای رسیدن به هدف اصلی خود که عرفان ناب توحیدی باشد میباشد. اوج عرفان عملی با نوشتن کتاب منازل السائرین خواجه عبد الله انصاری در قرن پنجم میباشد و عرفان نظری نیز ناظر به نوع جهان بینی عرفا است که در آن از توحید عرفانی و رابطه پروردگار با مخلوقات و مباحثی چون انسان کامل و ولایت و صفات پروردگار و مظهریت مخلوقات برای آن صفات سخن گفته شده است. پیش از قرن هفتم کتابی که در آن به بخش نظری عرفان به صورت مستقل اشاره کرده باشد یافت نمیشود. در قرن هفتم با ظهور إبن عربی عرفان نظری نیز رسمیت پیدا کرد و در واقع آن چه مشهور است اوج عرفان نظری با تألیفات إبن عربی در قرن هفتم صورت پذیرفته است. از این رو در حقیقت میتوان گفت تمام کسانی که در حال حاضر نیز به مباحث عرفان نظری میپردازند به نوعی از إبن عربی و آثار او استفاده کرده و البته هر یک رنگی به آن میدهند. نظیر علمای عارف شیعی که رنگ عرفان شیعی به این تألیفات داده و آن را با اصول شیعی تطبیق میدهند. علمایی که نام بردید نظیر سید علی آقای قاضی و یا هاشم حداد و علامه طباطبایی و … در واقع از این دست علما میباشند.این گروه با اینکه برای إبن عربی شأن و منزلت ویژه ای قائل بوده و او را شیخ اکبر لقب داده اند اما مطالبی از وی را نقل کرده و مورد استفاده قرار داده اند که مطابق آموزه های شیعی باشد و حتی مطالب مخالف شیعی وی را از او ندانسته و همانطور که عرض شد یا حاصل از تقیه دانسته و یا ان را حاصل اضافات دیگران به کتابهای او میدانند.۲٫ باید دقت داشت که عرفان اسلامی نیز همچون علوم دیگر اسلامی دارای اصطلاحات خاص خود میباشد و اظهار نظر و سخن راندن در آن مستلزم آشنایی و فراگیری این اصطلاحات دارد. همانطور که اظهار نظر در علمی چون فلسفه بدون داشتن تخصص در آن امری دور از عقل میباشد همانگونه است عرفان اسلامی که اظهار نظر در مسائل آن مستلزم آشنایی با آن علم میباشد. بسیاری از خرده گیریهایی که به مشایخ عرفان میشود ناشی از همین مسأله میباشد. به طور مثال زمانی که إبن عربی بحث وحدت وجود عرفانی که همان توحید ناب عرفانی باشد را مطرح مینماید و در آن قائل به یک وجود حقیقی شده و بقیه موجودات را مظهر و تجلی صفات آن وجود واحد در نظر میگیرد؛ کسانی که به اصطلاحات عرفانی آشنا نیستند از این مطلب حلول را نتیجه گرفته و قائل میشوند که عرفا گویند خداوند در جسم موجودات حلول کرده است و در جسم آنان زندگی میکند و این یعنی عدم آشنایی با اصطلاحات عرفانی؛ در حالی که بر طبق گفته شهید مطهری خود عرفا توحیدشان را مرتبه والایی از توحید دانسته که عوام از آن بیخبرند. اما آنچه لازم به ذکر است این است که این نوع توحید مستلزم کشف و شهود بوده و اثبات آن به سادگی میسر نیست و تنها بر اهل شهود امکان دارد و آن چه ما بر آن تکلیف داریم همان توحید کلامی خودمان است که عرفان اسلامی چنین توحیدی را لازمه شروع راه سیر و سلوک میداند.۳٫ برخی از مطالب موجود در کتب إبن عربی مملو از استعارات عرفانی و کاربرد مجاز میباشد که تنها آشنای به این اصطلاحات میتواند آن را دریابد به طور مثال در آثار إبن عربی اشعاری وجود دارد که إبن عربی آن را خطاب به دختر استاد خود شیخ مکین الدین که هم پدر و هم دختر از عرفای زمان خود بوده اند گفته است و در آن عشق به پروردگار را در قالب اصطاحات عرفانی مطرح کرده است. اما شاهدیم که برخی از منتقدین، إبن عربی را انسانی هرزه تصور کرده اند که در این اشعار به هرزگی پرداخته است.۴٫ مطالبی در کتب إبن عربی به چشم میخورد که به هیچ وجه سازگار با مکتب تشیع نمیباشد و برخی از مکاشفاتی که از ایشان نقل میشود گویای این مطلب است ( برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب عارف و صوفی چه میگویند از جواد تهرانی)؛ که برخی از بزرگان و مشایخ علما این مطالب را از خود إبن عربی ندانسته و بر این باورند که به مرور زمان توسط برخی از مغرضین به آثار إبن عربی اضافه شده است. ۵٫ در رابطه با مذهب إبن عربی نیز اقوال زیادی مطرح است. عده ای او را سنی دوازده امامی، برخی او را شیعه که تقیه میکرده است میدانند. اما در هر حال نباید از نکته ای غفلت کرد که در آثار إبن عربی مصادیق بارز انسان های کامل پیامبر و ائمه معرفی شده است گرچه راه را برای دیگران نیز مسدود نکرده است و اینکه آثار إبن عربی راه را برای نشو و نمای عرفان شیعی هموار کرده است.۶٫ از این نکته نیز نباید غفلت کرد که با توجه به عرفان شیعی قسمتی از راه را میتوان در عرفان به وسیله محبت اهل بیت طی کرد اما درجات بالای عرفانی جز با متابعت اهل بیت و شیعه واقعی شدن قابل رفتن نیست. اگر با چنین مبنایی به مساله نظر شود باید گفت اگر إبن عربی و عرفای معروفی که زبانزد خاص و عام میباشند راه را به طور کامل طی کرده و به درجات بالا رسیده اند چنین نکته ای نمیشود مگر با فرض شیعی بودن و متابعت کامل ایشان.۷٫ و در آخر این که در هر مرام و مکتبی احتمال ورود انحرافات وجود دارد و چنین امری نباید باعث شود که موارد مثبت و اصل چنین جریاناتی زیر سوال برود و همانگونه که شهید مطهری فرموده اند عرفا نیز مانند سایر طبقات فرهنگی نسبت به اسلام نهایت خلوص را داشته اند منتها در این راه دچار انحرافاتی نیز به خصوص در بخش عملی آن میباشیم. در هر صورت آن چه مسلم است عرفان نظری در اسلام با زحمات إبن عربی و شاگردان او تبلور یافته و لذا بزرگانی چون آیت الله جوادی آملی در مقدمه سر الصلوه حضرت امام وی را شیخ اکبر خوانده و از او با احترام یاد مینمایند.در پایان به سخنانی که شهید مطهری در معرفی إبن عربی ذکر کرده اند اشاره مینماییم: «مسلما بزرگترین عرفای اسلام است . نه پیش از او و نه بعد از او کسی به پایه او نرسیده است . به همین جهت او را شیخ اکبر لقب دادهاند . عرفان اسلامی از بدو ظهور قرن به قرن تکامل یافت . در هر قرنی – چنانکه اشاره شد – عرفای بزرگی ظهور کردند و به عرفان تکامل بخشیدند و بر سرمایهاش افزودند . این تکامل تدریجی بود ولی در قرن هفتم به دست محی الدین عربی جهش پیدا کرد و به نهایت کمال خود رسید . محی الدین عرفان را وارد مرحله جدیدی کرد که سابقه نداشت . بخش دوم عرفان یعنی بخش علمی و نظری و فلسفی آن وسیله محی الدین پایه گذاری شد . عرفای بعد از او عموما ریزه خوار سفره او هستند . محی الدین علاوه بر اینکه عرفان را وارد مرحله جدیدی کرد یکی از اعاجیب روزگار است . انسانی است شگفت و به همین دلیل اظهار عقیدههای متضادی دربارهاش شده است . برخی او را ولی کامل ، قطب الاقطاب میخوانند و بعضی دیگر تا حد کفر تنزلش میدهند . گاهی ممیت الدین و گاهی محی الدین اش میخوانند . صدر المتألهین فیلسوف بزرگ و نابغه عظیم اسلامی نهایت احترام برای او قائل است . محی الدین در دیده او از بوعلی سینا و فارابی بسی عظیمتر است . محی الدین بیش از دویست کتاب تألیف کرده است . بسیاری از کتابهای او و شاید همه کتابهایی که نسخه آنها موجود است ( در حدود سی کتاب ) چاپ شده است . مهمترین کتابهای او یکی فتوحات مکیه است که کتابی است بسیار بزرگ و در حقیقت یک دائره المعارف عرفانی است . دیگر کتاب فصوص الحکم است که اگر چه کوچک است ولی دقیقترین و عمیقترین متن عرفانی است . شروح زیاد بر آن نوشته شده است . در هر عصری شاید دوسه نفر بیشتر پیدا نشده باشند که قادر به فهم این متن عمیق باشند. محی الدین در سال ۶۳۸ در دمشق درگذشت و همانجا دفن شد . قبرش در شام هم اکنون معروف است .» (آشنایی با علوم اسلامی شهید مطهری )
سلام خسته نباشید لطفا درمورد ز عفر . جنی توضیحی بگید چه کسی هست ایا وجود داره؟ ایا رهبر شیعیان جن بوده؟ ایت الله بروجردی برایشان مراسم ختم گرفته اند؟ بعضی شهر ها در محرم نمایش رعفر جنی اجرا میکنن. اگه به شاگردان ایشان (بروجردی) دسترسی دارید یا مطالبی دارید بگید. اینترنت هم یه جا میگه خرافات یه جا نه. بحث و اختلاف در این مورد تا کی باید ادامه پیدا کنه. تشکر
در زمان پیامبر گرامی (ص) تنها یک مذهب بود یعنی شیعه و سنی وجود نداشت چرا بعدا اختلافات به میان آمد و دین اسلام به مذاهب مختلف تقسیم گردید و بین شان بدبینی های زیاد به میان آمد و باعث کشته شدن میلیونها انسان گردید. در حالیکه همه ی شان یک خدا و یک پیغمبر دارند ؟
پاسخ :سلام انسان ها مختارند که راه خودشان را بروند برای همین همیشه اختلاف ها پیدا می شوند چون بسیار از انسانها می خواهند حرف خودشان را به کرسی بنشانند و حق و عدل و حقیقت به حاشیه می رود. در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت به این مضمون روایت شده که:قوم یهود بعد از حضرت موسی(ع) هفتاد و یک فرقه شدند که از آنها یک فرقه اهل بهشت و هفتاد فرقه اهل جهنمند و نصارا بعد از حضرت عیسی(ع) هفتاد و دو فرقه شدند که از آنها یکی اهل بهشت و هفتاد و یک فرقه اهل جهنم هستند، امت اسلام نیز بعد از نبی اکرم(ص) هفتاد و سه فرقه می شوند که از آن میان یکی در بهشت است و هفتاد و دو فرقه در جهنم خواهند بود.(ر.ک: کافی، ج۸، ص۲۴۴، وسایل الشیعه، ج۲۷، ص۴۹، بحار، ج ۱۰ ص۱۱۴ و ج۲۴ ص۱۴۴ و ج۲۸ ص۴-۲۹ و … و از منابع اهل سنت ر.ک: مسند احمدبن حنبل، ج۲، ص۳۲۲ و ج۴ ص۱۰۲، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۲۱ و ۱۳۲۲و ۱۴۶۰ و ۱۴۶۱ و سنن ابی داود، ج۲، ص۳۹۰ و سنن ترمذی، ج۴، ص ۱۳۴، مستدرک حاکم، ج۱، ص۶ و ص۱۲۸، صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۱۲۵ و …)در کتاب روایی… بیشتر بخوانید »
سلام با توجه به وجود مذهب صوفی و اداب خاصشان و جلوگیری از گمراهی و برای هدایت شدن جوانان لطف کنید در مورد مذهب صوفی توضیحی بفرمایید. تمام مشاهیر ما از سعدی و مولانا و حافظ و فارابی و دانشمندان طب و اختر شناس و … صوفی بودن. محی الدین صوفی بود.
اگه صوفی نبودن به مقامات علمی نمیرسیدن؟
چرا صوفیه در مذهب شیعه جایگاهی ندارد؟
واقعا صوفی میگوید انا الله؟
شعر حافظ و مولوی نخونیم؟
کسانی که ریاضت و سیرو سلوک پی میگیرند از روش های صوفی استفاده میکنند.
یک فیلم قرار است درمورد مولوی ساخته شود بعضی مراجع حرام کردن بعضی سکوت کردن.
دلیل عقلی و شرعی بیاوردید بر رد صوفی.
پاسخ :الف ) تصوف تصوف به عنوان یک گرایش خاص، در اواسط قرن دوّم هجرى آغاز شد و در نیمه دوّم قرن چهارم، به صورت یک مکتب مطرح گردید؛ امّا بسیارى از اصول و مسائل آن، در قرن ششم و هفتم تبلور یافت و تازه همین اصول هم داراى ابهام بود.V}پژوهشى در نسبت دین و عرفان، صص ۴۱ – ۴۳٫{V از این رو برخورد امامان«علیهم السلام» به طور عمده با رفتارها و کردارهایى بود که با روح اصیل اسلام منافات داشت و این قبیل رفتار و اعمال را نباید به پاى گرایشى خاص چون عرفان و تصوف راستین و حقیقى گذاشت. در احادیث مستند و موثق،V}نگا: سفینهالبحار، ج۲، صص ۶۵-۶۴٫{V روایتى وجود ندارد که به طور مستقیم این مشرب فکرى را با همین عنوان مطرح و تخطئه کند؛ چرا که اصلاً این گرایش در جهان اسلام به تدریج شکل گرفت. امّا در عین حال برخى از کسانى که با روح و جامعیت اسلام چندان آشنایى نداشتند، دست به اعمالى مىزنند که در اسلام تخطئه شده است. «اسلام» دین عملى، حقیقت بین و معتدلى است که پیروان خویش را به «میانه روى» و «اعتدال» توصیه مىکند؛ یعنى دستور مىدهد که مسلمانان به نعمتهاى این دنیا به حد اعتدال متنعم شوند؛ ولى… بیشتر بخوانید »
سلام علیکم / ایا میتوانید کتاب مناسبی در زمینه سیر و سلوک به من معرفی کنید ؟ / با توجه به شرایطی که دارم قصد انجام اعمال دستوری این کتاب ها را ندارم ولی صرفا برای تحقیق و کنجکاوی مایلم بررسی کنم / نظرتان راجع به رساله سیر و سلوک علامه بحرالعلوم چیست؟
پاسخ :دوست گرامی. کتاب مناسبی در این زمینه متاسفانه هنوز تولید نشده . کتاب مقالات استاد شجایی بد نیست . رساله سیر و سلوک علامه بحر العلوم خوب است اما کامل نیست بدرد این زمان نمی خورد. کتابی تحت عنوان سلوک قرآنی در حال تالیف است تا پاسخ گوی نیاز جوانان باشد اما هنوز ارایه نشده است. فعلا به سایت ما رجوع کنید و مطالب زیر را بخواهید. https://www.porseman.com/ هدف دین و سلوک دینی تربیت انسان های با کمال و خوب است. انسان کامل هم یعنی کسی که در خوبی ها کامل شده است. تقویت ایمان بدون سلوک و خودسازی امکان پذیر نیست و خودسازی بعد از بیداری از خواب غفلت شروع می شود. یعنی انسان نسبت به روح و قلب خود حساس شود و بداند که در دنیا مسئولیتی جز سلامت و تعالی دادن به قلب خود ندارد و در آخرت از سلامت قلب سوال می شود. بنابراین اگر واقعا بیدار شده و می خواهید خودسازی کنید و آدم خوبی شوید سعی کنید هر چی خوبی هست به خود جلب نمایید و از بدی ها تخلیه شوید. این خوبی ها و بدی ها در همه حوزه های معرفتی و اخلاقی و عملی فردی و اجتماعی وجود دارد. راه رشد… بیشتر بخوانید »