پرسش :
با توجه با اینکه یهود قبل از تولد پیامبر اسلام به مدینه و اطراف مهاجرت کردن برای پیروی از پیامبر اخر طبق انچه که در تورات امده. اما هنگام بعثت از ایشان جدا شده و از ان فاصله گرفتن با اینکه مطابق تورات بود.با توجه به این که دجال همه را صدا میزند ای دوستان به سوی من بیایید ،
۱- چیکار کنیم هنگام ظهور امام زمان (ع) به سرنوشت یهود زمان پبامبر دچار نشویم؟
۲- زمان خروج دجال چیکار کنیم گول کار های عجیبش را نخوریم؟
پاسخ :
راه اصلی اینکه در زمان ظهور از یاران واقعی امام زمان باشیم و مثل یهود زمان پیامبر عمل نکنیم این است که انسان در زندگی خود ، ذوب در خواست و رضای امام زمان می باشد و چنین کسی هیچ عملی که خلاف رضایت خداوند ( که رضایت امام زمان در همین است) انجام نمی دهد و هیچ عملی را که رضایت خداوند در آن است ( واجبات و برخی مستحبات بسیار موکد) را ترک نمی کند و علاوه بر اینها دلش را از محبت و دلبستگی به غیر خدا خالی کرده (محبت به پیامبر و امام در راستای محبت خداوند است و جدا از آن نیست) و صفات عالی اخلاقی را درون خود نهادینه کرده و صفات زشت را از خود زائل کرده است. و چنین کسی هم منتظر واقعی است.
وظیفه هر فرد با ایمانی به عنوان منتظر امام زمان(ع) این است که مانند یک منتظر واقعی زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا منتظر کسی باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب می کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظار میهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید. بنابراین انتظار باید قبل از آنکه از ادعای انسان فهمیده می شود از رفتار و کردار او فهمیده شود. بنابراین یک منتظر واقعی اهل گناه و دلبستگی به دنیا نیست چرا که چنین کسی نمی تواند از وابستگی ها و دلبستگی ها و آلودگی ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع) باشد.
باید در همین جا به امام زمان اقتدا و تاسی کنیم. «اقتداء» از ریشه «قدوه»، و به معنای الگو قرار دادن و جلودار دانستن مقتدا است، چنانکه «تأسی»، از ریشه «اُسوه» و به معنای اسوه قرار دادن و تبعیّت کردن از اوست.امام زمان-علیهالسّلام- امام زمانه است، امام همه انسانها در همه ابعاد زندگی است. اماموار زندگی کردن وظیفهای همگانی است، به او باید اقتدا کرد تا به مقصد رسید. چون او باید زیست، تا بتوان به کمال دست یافت. آن کس که خود را صادقانه پیرو امام زمان-علیهالسّلام- میشمارد، به همان اندازه که ویژگیهای او را میشناسد، در همسو کردن زندگی، همسان نمودن خُلق و خو، همرنگ ساختن اعمال و رفتار خویش با او وظیفه دارد. اگر امام زمان-علیهالسّلام- را به زهد و بیاعتنایی به دنیا شناختیم، دیگر نمیتوانیم با ادّعای پیروی از او حریصانه به دنبال دنیا باشیم و همت خود را در نیکو پوشیدن و خوب خوردن و لذّت بردن خلاصه کنیم. اگر امام زمان – علیهالسّلام – را به اهتمام در دعا و عبادتها شناختیم، دیگر نمیتوانیم نسبت به دعاها بیتفاوت بمانیم و در نماز و راز و نیاز با خدا سستی و کمتوجهی روا داریم. اگر امام زمان – علیهالسّلام – را به عادل بودن و عدالت گستری شناختیم، دیگر نمیتوانیم با ادّعای اقتدای به او بر بندگان خدا ستم کنیم و نسبت به ظلمی که بر دیگر بندگان خدا میشود، بیتفاوت بمانیم.
باید از الان تمرین اطاعت پذیری کنیم. امامت یک امام جز با اطاعت امّت از او، و پیشوایی یک رهبر جز در سایه فرمانپذیری پیروانش، تحقّق نمیپذیرد. خدا هیچ پیامبری را نفرستاد مگر برای آنکه اطاعت شود.و هیچ امامی را مقرّر نداشت مگر آنکه مردم را به اطاعت و فرمانبری از او فرا خواند. امام زمان – علیهالسّلام – اگر چه در پس پرده غیبت است، اما اراده و فرمانش در میان همه خلایق جاری و نافذ است، دستوراتش را باید شناخت، فرمانهایش را باید اطاعت کرد، حاکمیّت او را باید گردن نهاد، و همینها است که زمینه ظهور را فراهم میآورد. او خود فرمود: «و لو انّ اشیاعنا وفّقهم الله لطاعته، علی اجتماع من القلوب فیالوفاء باعهد علیهم لما تأخّر عنهم الیمن بلقائنا».«اگر شیعیان ما – که خداوند آنان را به اطاعت خویش موفّق گرداند – در وفای به عهد الهی همدل و همپیمان میشدند، سعادت دیدار ما از آنان به تأخیر نمیافتاد.»
به راستی آیا عهد الهی چیزی جز پرستش و بندگی خداست؟ و آیا این پرسش جز با اطاعت محضِ ولیّ خدا تحقّقپذیر است؟«طوبی لشیعه قائمنا المنتظرین لظهوره فی غیبته، المطیعین له فی ظهوره».«خوشا به حال شیعیان مهدی قائم-علیهالسّلام-، آنان که در دوران غیبت او چشم انتظار ظهور اویند و در دوران ظهورش سرسپردگان اوامر او.»منتظرین حضرت مهدی-علیهالسّلام- همان نیکبختانی هستند که اگر در حضور او باشند، جز اطاعت نمیشناسند و جز به فرمان او کاری انجام نمیدهند.و باز هم امام صادق – علیهالسّلام – میفرماید: «هُم اطوع من الامه لسیدها». «اطاعت و فرمانپذیری منتظرین از امام زمان -علیهالسّلام- افزونتر از اطاعت و فرمانبری کنیزی از مالک و مولای او است».
نجات از فتنه دجال
اما برای نجات از فتنه دجال از جانب ائمه معصومین علیهم السلام راه کارها و برنامه های ویژه ای ارائه شده که مهمترین آنها عبارتند از:
«قرائت یا حفظ نمودن سوره کهف, تسبیح و تقدیس خداوند به منظور طعام مومن در هنگام خروج دجال. خانه نشینی, توکل بر خداوند, قرائت سوره فاتحه الکتاب درهنگام رویت وی و…» لازم به ذکر است که برخی مانند قرائت یا حفظ نمودن سوره کهف می بایست قبل از خروج وی انجام شود تا در هنگام خروج دجال از شر فتن وی در امان باشد.
چنانکه در احادیث قبل نیز ذکر شد دجال در همه شهرها و مکانها گردش می نماید مگر مکه و مدینه که در اکثر احادیث مذکور است و در برخی احادیث و روایات نیز شهرهائی مانند: بیت المقدس, طرطوس, آبادان, قم و نواحیش, کوفه و حوالیش و یا مساجدی چون: مسجد الحرام و مسجد مدینه و مسجد طور سینا و مسجد الأقصی که دجال به آنها راه نیافته و به عنوان مکان هائی امن برای مسلمین معرفی شده اند.
راهکارهای عملی « دجّال ستیزی »
قرآن محوری
«فَأقْرَؤُوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآنِ: آن مقدار که میتوانید از قرآن تلاوت کنید.» (۲۳)
دجّال، اصلیترین دشمن امام زمان(عج) و قرآن در فرجام زمان است. قرآن و امام زمان(عج)، هر دو یک حقیقت واحدند، دارای رسالت و آرمانهای مشترکند و دجّال، دشمن این دو حقیقت واحد است و با تمام آرمانهای قرآنی و مهدوی سر ستیز و جنگ بر میدارد. از این رو یکی از مهمترین راهکارهای عملی دجّال ستیزی، رویکرد حقیقی و عملی به قرآن و در یک کلام «قرآن محوری» است.
بذر فطرت، با آب ادب و حکمت جوانه میزند و بادوام جرعه نوشی از چشمه سار معرفت و معنویت به بار مینشیند و این در حالی است که سرچشمه معرفت و معنویت و منبع ادب و حکمت، قرآن است:«بدانید که این قرآن اندرز دهندهای است که در اندرز آن رنگ فریب نیست و راه نمایندهای است که گمراه نمیکند، سخنگویی است که دورغ نمیگوید. هرکس با قرآن همنشینی کند، چون برخیزد چیزی بر او افزوده شده و چیزی از او کاسته شده است. به هدایتش افزوده شده و از کور دلیاش کاسته گشته است.»۲ این در حالی است که دجّال، اصلی ترین دشمن قرآن و امام زمان(عج) هزار رنگ و هزار چهرهای است فریبکار. راه نمایندهای است گمراه کننده. سخنگویی است کذاب و دروغزن. هر که از دجّال پیروی نماید و با دجّالصفتان نشست و برخاست نماید، در ظلمت و گمراهی و کور دلیاش افزوده و از هدایت و فضیلت و نورانیتش کاسته گردد.
احساس زیبای رها شدن از فتنهی زمینیان و پر گشودن به سوی آسمان و همپروازی با فرشتگان، از آرزوهای فرا دنیایی هر انسانی برای داشتن یک زندگی نورانی و خدایی است. فرار از جلوهفروشیهای هزار رنگ دجّالی و گشودن راهی به سوی هدایتهای ویژهی مهدوی، هنر رادمردان برگزیده الهی است که در پرتو انس با معارف قرآن و عملی ساختن دستور العملهای الهی آن تحقق مییابد.
از سعادتمندیهای مردان و زنان بزرگ، استفادهی چند منظوره از محیط خانه و خانواده است و از بهترین بهرهبرداریها از یک مسکن خاکی، تبدیل آن به خانهای افلاکی، فرودگاهی نورانی و عروجگاهی ربانی است که این همه تنها از انس خانه و خانواده با قرآن رقم می خورد: «خانهای که در آن قرآن خوانده میشود و از خداوند بلند پایه در آن یاد میگردد، برکتش بسیار میگردد، فرشتگان در آن حضور مییابند، شیاطین آنجا را ترک می کنند و آن خانه برای آسمان نشینان چنان میدرخشد که ستاره برای زمینیان. و خانهای که در آن قرآن خوانده نمیشود و نامی از خداوند والا به میان نمیآید، کم برکت میشود، فرشتگان از آنجا میروند و شیاطین حضور مییابند.»(۲۴) بر این اساس تلاوت قرآن در هر خانهای باعث فراری شدن شیاطین از حریم آن خانه میگردد. این است رمز فاصله گرفتن خانه و اهل آن از دجّال و شیاطین او. چرا که مهمترین نشانهی خانههای پیروان دجّال، لبریزی و سرشاری آن خانهها از حضور شیاطین است: « بُیوتُهُم مَملُوَّهً شَیاطینَ: خانههای پیروان دجّال از شیاطین لبریز میگردد.»(۲۵)
دجّال ستیزی در پرتو قرآن محوری
در میان سورههای قرآنی، این نسخهی شفاء بخش آسمانی، تلاوت سورههای قارعه و کهف و عمل به پیامهای تربیتی آن برای «دجّال ستیزی» و «دجّال گریزی» فراوان مورد تاکید واقع شده است:
الف) انس با سورهی کهف :
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) برای ایمن ماندن از فتنه و فساد دجّال و جلوهگریهای آن، بر تلاوت مداوم سورهی کهف بویژه در شب و روز جمعه و در اندیشیدن در مضامین عالی آن و بر عمل کردن به معارف نورانی آن تاکید ویژهای فرمودهاند: « هرکس سورهی کهف را در شب و روز جمعه تلاوت کند، از فتنه و فساد دجّال در امان میماند.»(۲۶) همچنین فرمودهاند: « هرکس سورهی کهف را بر طبق آن حقیقتی که نازل شده است، قرائت نماید، دجّال هرگز بر او مسلط نخواهد شد و برای نفوذ در او راهی نخواهد یافت.»(۲۷) نکتهی مهم و حیاتی در این مقام این است که حقیقت هر تلاوت و قرائتی، اندیشه ورزی و عملگرایی است. به دیگر سخن، قرائتی ما را به حقیقت آیات رهنمون میکند که همراه با تأمل و تدبر باشد ودر رفتار و گفتار ما جلوهگر شود.
رسیدن به فضلیت وآثار حقیقی آیات به طور کامل، در گرو تلاوت همراه با اندیشه و عمل است. از این رو برای ایمن ماندن از فتنهی دجّال و رسیدن به مقام دجّال ستیزی، تلاوت همراه با تدبر در سورهی کهف و عمل کردن به پیامهای تربیتی و هدایتی آن لازم و ضروری است. در این سوره سخن از جوانمردانی است که با نور فطرت خویش، به تمام جلوههای رنگارنگ و مظاهر فریبندهی دنیایی پشت کردند و از فتنه و فساد طاغوت زمانه به سوی پروردگار خویش گریختند و دل غاری تنگ و تاریک را بر ظلمتهای شیطانی و لذتهای زودگذر حیوانی ترجیح دادند و سرانجام به سعادت دنیا و آخرت رسیدنند.
ب) انس با سورهی قارعه :
امام باقر(علیه السلام) میفرمایند: « هر کس سوره قارعه را بسیار تلاوت کند، خداوند او را از فتنهی دجّال و ایمان آوردن به او در امان میدارد.»(۲۸) پرودرگار هستی در سوره قارعه بیش از هر چیز به «معادباوری» و «عملگرایی» به عنوان رمز رسیدن به زندگانی سعادتمندانه در دنیا و آخرت تاکید میورزد: « پس هرگاه عمل هرکس در میزان حق با ارزش و گران سنگ باشد، او در بهشت به زندگانی آسوده، خشنود خواهد بود و عمل هرکس بی قدر و سبک وزن باشد، جایگاهش در قعر هاویه(همان آتش بسیار سوزنده و گدازنده) است.»(۲۹) براین اساس، با « معاد باوری اندیشمندانه» و « عملگرایی خالصانه» میتوان از فتنهها و فساد انگیزیهای دجّال و دجّالصفتان جهان رهید و به سوی خداوند و جانشین او در روی زمین رهپوید.
ولایت مداری
یکی دیگر از راهکارهای عملی دجال ستیزی، ولایت مداری و امام سالاری است. در این همین راستا، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) میفرمایند: « فرزندانتان را براساس محبت من و محبت اهل بیتم و بر محور قرآن تربیت نمایید.»۲ همچنین میفرمایند: «هر که دوست دارد خداوند را در حالی ملاقات نماید که ایمانش کامل و اسلامش نیکو شده باشد، باید ولایت حجت صاحب الزمان را بپذیرد.»۳ آنان« یاران امام زمان(عج)» با تمام توان امامشان را در میان گیرند و جان خویش را در نبردها سپر بلای او سازند و هرچه را اراده کند با جان و دل انجام دهند. …ایشان در مقابل او از کنیز نسبت به اربابش مطیعتر و فرمانبردارترند.
شناخت و اعتقاد یاوران مهدی(عج)، نسبت به امام خویش در رژفای وجودشان ریشه دوانیده و سراسر وجودشان را فراگرفته است. این شناختی فراتر از دانستن نام و نشان و نسب امام است که همان معرفت به حق ولایت امام و جایگاه بلند او در نظام هستی است. این همان معرفتی است که آنها را از محبت او سرشار کرده و مطیع و گوش به فرمان او قرار داده است. زیرا که میدانند سخن امام، سخن خدا و اطاعت از او اطاعت از خداست.
چنانچه پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) در وصف آنان فرموده است: « آنان مجاهدانی تلاش گر در فرمانبرداری خداوند و فرمانبرداری امام خویشند.»(۳۰) بدین سان یکی از محورهای اصلی، در فرآیند «مهدیگرایی» و «دجّال ستیزی»، ولایت مداری و امام سالاری است. در طول تمام دورههای تربیتی، برانگیختن محبت، معرفت و ولایتپذیری نسبت به امام زمان(عج) از مهمترین محورها و بنیانهای تربیتی است. روح و حقیقت خانواده باید به احرام درآید و همواره دور کعبه ولایت و امامت طواف نماید چرا که وجود امام، چون کعبه است که مردم باید به گردش طواف نمایند نه او به گرد مردم!
در پایان موارد دیگری از راهکارهای عملی دجّال ستیزی را به طور فهرست وار بیان میکنیم:
۱- عفتگرایی. ۲- پرهیز از ثروتجویی. ۳- سلوک مهدوی. ۴- پرهیز از شکگرایی. ۵- غیرتورزی. ۶- تقوا و گناهگریزی. ۷- پرهیز از حرامخواری. ۸- خردگرایی. ۹- پرهیز از پرخوری و پرخوابی. ۱۰- انس با مناجات. ۱۱- پرهیز از سخنان شیطانی. ۱۲- پرهیز از موسیقی حرام. ۱۳- پرهیز از حب دنیا و مظاهرآن. ۱۴- پرهیز از ریاستطلبی و رباخواری. ۱۵- توکل، انابه، استعاذه و… .
دیدگاه ها