پرسش:
چرا ادامه پیامبری از نسل حضرت یوسف سلب شده است ؟و چرا از نسل برادرش ادامه یافته است با توجه به این که برادرش هم مرتکب خطایی درباره حضرت یوسف شده بود
پاسخ:
۱ـ ترک اولی، و کم گذاشتن در احترام پدر، سبب شد که نبوّت از نسل یوسف(ع) برداشته شود.
« عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَمَّا تَلَقَّى یوسُفُ یعْقُوبَ تَرَجَّلَ لَهُ یعْقُوبُ وَ لَمْ یتَرَجَّلْ لَهُ یوسُفُ فَلَمْ ینْفَصِلَا مِنَ الْعَنَاقِ حَتَّى أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لَهُ یا یوسُفُ تَرَجَّلَ لَکَ الصِّدِّیقُ وَ لَمْ تَتَرَجَّلْ لَهُ ابْسُطْ یدَکَ فَبَسَطَهَا فَخَرَجَ نُورٌ مِنْ رَاحَتِهِ فَقَالَ لَهُ یوسُفُ مَا هَذَا قَالَ هَذَا آیهٌ لَا یخْرُجُ مِنْ عَقِبِکَ نَبِی عُقُوبَه ــــ حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: هنگامى که یوسف با یعقوب علیهما السّلام ملاقات کردند جناب یعقوب به پاس احترام یوسف پیاده شد ولى یوسف پیاده نگشت و از معانقه با هم فارغ نشده بودند که جبرئیل نازل شد و به یوسف گفت: اى یوسف صدیق! (یعقوب) براى تو و به خاطر احترام به تو از مرکب پیاده شد، ولى تو پیاده نشدى. سپس جبرئیل به یوسف گفت: دستت را باز کن، یوسف دستش را باز کرد بلافاصله نورى از کف دستش خارج شد، یوسف پرسید این چه بود؟ جبرئیل اظهار داشت: این علامت آن است که از صلب تو پیامبر خارج نمىشود؛ زیرا احترام پدر را رعایت نکردى، لذا خداوند متعال عقوبت تو را همین قرار داده است.» (علل الشرائع، ج۱، ص۵۵)
« عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَمَّا أَقْبَلَ یعْقُوبُ إِلَى مِصْرَ خَرَجَ یوسُفُ ع لِیسْتَقْبِلَهُ فَلَمَّا رَآهُ یوسُفُ هَمَّ بِأَنْ یتَرَجَّلَ لِیعْقُوبَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى مَا هُوَ فِیهِ مِنَ الْمُلْکِ فَلَمْ یفْعَلْ فَلَمَّا سَلَّمَ عَلَى یعْقُوبَ نَزَلَ عَلَیهِ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لَهُ یا یوسُفُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یقُولُ لَکَ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَنْزِلَ إِلَى عَبْدِی الصَّالِحِ إِلَّا مَا أَنْتَ فِیهِ ابْسُطْ یدَکَ فَبَسَطَهَا فَخَرَجَ مِنْ بَینِ أَصَابِعِهِ نُورٌ فَقَالَ لَهُ مَا هَذَا یا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ هَذَا آیهٌ لَا یخْرُجُ مِنْ صُلْبِکَ نَبِی أَبَداً عُقُوبَهً لَکَ بِمَا صَنَعْتَ بِیعْقُوبَ إِذْ لَمْ تَنْزِلْ إِلَیه ــــ حضرت صادق(ع) فرمودند: هنگامى که جناب یعقوب به طرف مصر روى آورد یوسف به منظور استقبال پدر از شهر خارج گردید و وقتى پدر را دید قصد کرد براى او پیاده شود ولى نظر به پادشاهى و مقام خویش که نمود پیاده نشد و زمانى که بر یعقوب سلام داد جبرئیل نازل شد و به او گفت: اى یوسف: خداوند تبارک و تعالى به تو مىفرماید: از فرود آمدن در مقابل بنده ی صالح من تو را باز نداشت مگر آن مقام و پادشاهى که تو دارى، دستت را بگشا! یوسف دست گشود، پس، از بین انگشتانش نورى خارج شد. یوسف پرسید: این چه بود؟ جبرئیل گفت: این علامت آن است که از صلب تو هرگز پیامبر خارج نمىشود و جهتش کارى است که تو نسبت به یعقوب نمودى و در مقابلش پیاده نشدى.» (علل الشرائع، ج۱، ص۵۵)
توجّه!
حضرت یوسف(ع) به پدر بزرگوارشان بی احترامی نکردند، بلکه به احترامشان تا بیرون شهر آمدند، امّا خدای تعالی، انتظار احترام بیشتر را از او داشت؛ و چون یوسف(ع) در بر آوردن انتظار خدا سستی نمود، خدای تعالی نور نبوّت را از نسل او گرفت تا فرزندانش در حدّ انبیاء، از یوسف(ع) یاد نکنند. چرا که یاد فرزندان از والدین، برای والدین، سود اخروی دارد؛ و هر چه آن فرزند، با اخلاص بیشتر برای والدینش خیرات کند، سود والدین، بیشتر می شود. از این جهت است که فرزند صالح، از نعمات بزرگ است.
۲ـ چرا نبوّت در فرزندان لاوی قرار گرفت؟
در «النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین» صفحه ۱۷۲ در مطلبی که ظاهراً حدیث باشد، آمده است: « … و جعلها فی ولد لاوی أخی یوسف و ذلک لأنهم لما أرادوا قتل یوسف قال لا تقتلوه وَ أَلْقُوهُ فِی غَیابَتِ الْجُبِّ فشکر الله له ذلک و لما أن أرادوا أن یرجعوا إلى أبیهم من مصر و قد حبس یوسف أخاه قال فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى یأْذَنَ لِی أَبِی فشکر الله له ذلک.»
ترجمه:
« … و نبوّت را در فرزندان لاوی برادر یوسف قرار، به خاطر آنکه وقتی برادران خواستند یوسف را بکشند، لاوی گفت: « او را نکشید بلکه در نهانگاه چاه قرار دهید!» پس خدای تعالی به این سبب از او تشکر کرد. و نیز به خاطر آنکه وقتی برادران ـ بعد از بازداشت شدن بنیامین توسّط یوسف(ع) ـ خواستند از مصر برگردند، لاوی گفت: « من از این سرزمین حرکت نمىکنم، تا پدرم به من اجازه دهد؛ یا خدا درباره من داورى کند، که او بهترین حکمکنندگان است» پس خدای متعال، به این سبب از او تشکّر نمود.»
توضیح:
جناب لاوی بن یعقوب، نه به یوسف(ع) حسد ورزید و نه قصد کشتن و آزار او را داشت؛ لکن وقتی دید که دیگر برادران، قصد کشتن یوسف را دارند، دانست که اگر مخالفت کند، خودش نیز کشته خواهد شد؛ پس به ظاهر با آنها همراهی نمود و در حدّ توان کوشید تا یوسف(ع) را محافظت کند و چنین نیز شد و مانع از کشته شدن یوسف(ع) شد. بعد از آنها جرأت فاش نمودن جریان را نداشت، چون می دانست که برادرانش از هیچ جنایتی ابا ندارند. لذا بر جان خود و جان یعقوب(ع) و جان بنیامین، بیمناک بود.
وقتی به مصر رفتند و بنیامین با نقشه ی یوسف(ع) بازداشت شد، باز لاوی در مقابل پدر و خدای متعال، ادب نگه داشت و آن جملات مؤدّبانه را در حقّ پدر و خدای متعال گفت که ملاحظه فرموید.
این دو عمل خالصانه ی او بود که باعث شد قابلیت و لیاقت حمل نور تعداد زیادی از انبیاء را داشته باشد. این است اثر «ادب مع الله» و « ادب مع الاولیاء» فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار.
با سلام جوابی که دادید جای خیلی تردید دارد چون در قران سوره حضرت یوسف اورا به بهترین وجه معرفی کرده و از پیامبر خدا ترک اولی نمیشود حدیث را جستجو کردم که احتمال دارد در آن تغییراتی شده است
خداوند در قران پیامبر را به بهترین وجه معرفی نمودند و حضرت یوسف نیز عالی معرفی شده اند اما نه در سطح یک پیامبر اوالعزم ! ترک اولی هم از پیامبران سر زده است و روایات زیادی نیز موجود است
سلام من هم به عنوان یک انسان در این مورد نظر شما را در اختیار شما قرار گرفته ام
این مقاله سایت بیشتر بر اساس تورات است که اونم قسمتهایی که خود یهود هم به تحریفش اذعان داره. در ثانی فقط غزالی اینو روایت کرد که سندی که استفاده میکرد رو اهل سنت قبولش داشتن ولی میگفتن ۹۰۰ اشتباه در این کتاب میباشد. اخود فیلم یوسف هم کلی مشکلات داره و جعلیات واردش شده. خاهشا شما بیشترش نکنید .
داداش فیلم که براساس قرآن نوشته شده است اشتباه است
چرا بدون مطالعه عریضه نویسی و قصه بافی می.کنید پس جناب یوشع بن نون فرزند افرایم بن یوسف از نسل او نیست
یوشع بن نون همان نفر سوم داستان خضر و موسی است که هم منابع شیعی قبول دارند و هم اهل سنت که ایشان بودند که بنی اسراییل رابعد چهل سال اوارگی نجات دادند
انصافا می پذیرید که همان طور که در کتاب مقدس آمده داوود پیامبر از نسل یهود باشد و از پاک سرشتی چون یوسف دیگر نبی نیاید
منبع سخنانتان را ذکر کنید .
ر مورد نسل نبوت باید به چند نکته توجه داشت: اول آن که خداوند متعال فرمود این خداوند است که بهتر از هر کس میداند رسالتش را کجا قرار دهد: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه – الأنعام، ۱۲۴». دوم آن که خداوند متعال به حضرت ابراهیم علیهالسلام وعده داد که نبوت در نسلش ادامه یابد و البته فرمود عهد من به ظالمین نمیرسد، یعنی نبوت در میان نسل تو فقط به افراد صالح میرسد. و حضرت ابراهیم علیهالسلام نیز دو پسر به نام اسماعیل و اسحاق داشت که نبوت در نسل هر دو ادامه یافت تا در نسل اسحاق به حضرات موسی و عیسی (ع) ختم شد و در نسل اسماعیل به حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله ختم گردید. پس این وعده فقط به حضرت ابراهیم (ع) بود که تحقق یافت و نه به همهی انبیا. سوم فرمود اگر فرزندی در نسل تو صلاحیت نبوت نداشت، به او نمیرسد، نه این که اگر به نسلی نرسید دال بر عدم صلاحیت یا معصیت شخص نبی باشد. پس اگر نبوت به نسل حضرت یوسف (ع) نرسید، دلیل نیست که ایراد و اشکالی در او باشد و یا شخص او مرتکب خطا یا ترک اولی و … شده باشد. او… بیشتر بخوانید »